زهر است اعطای خلق هر چند که دوا باشد

حاجت ز کی میخواهی جایی که خدا باشد

Pages

۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

هفده سال در نبود عاصی ؛ زخم های که هر روز ناسور می شوند

عاصی بزرگترین شاعر دوران معاصر افغانستان  است  که برخی ویژه گی ها و پرداخت ظریفانه وی را در افغانستان شاعران هم دوره اش کمتر توانسته اند تبلور دهند.
عاصی کسی بود که توانست ادبیات کلاسیک را که کسانی مثل: "واصف باختری " و امثال او از آن حمایت می کردند با ادبیات نو که برخی از روشنفکران افغانی جسته و گریخته به آن پرداخته بودند آشتی دهد.
قهار عاصی از ادبیات مردمی و فلکوریک هم غافل نشد و دانش او در این حوزه باعث شد تا هم در میان قشر فرهیخته و روشنفکر جامعه و هم در میان توده مردم بیشتر شناخته شود.
اما هفده سال پس از خاموشی اش ، جامعه فرهنگی امروز افغانستان هنوز هم از وی به عنوان شاعر مدرن و عصیان گر یادمان به عمل میاورد .
 
 به مناسبت هفدهمین سالگرد مرگ قهارعاصی جمعی از فرهنگیان در کابل گردهم جمع آمده و  به چگونگی شعر و افکار وی پرداختند
در این مجلس که بیشتر سخنرانان از همکاسه ها وهم قلمان دوره عاصی بودند ، از خاطرات باهم بودن و خصوصیات عاصی بیشتر حکایت می کردند و با رویکرد همین خصوصیات اشعار عاصی را به بررسی گرفتند.
همان گونه که خود قهار عاصی  درباره شاعر شدنش نوشته است: "صدای ریختن برگ‌های سپیدار باغ و رودخانه نزدیک محله مان از همان زمان در رگهایم جاری است و تلخی‌ها، زخم‌ها و بیدادهای روزگار مرا شاعر کرد. "
 استادحیدری وجودی یکی ازشاعرانی که دیگران او را از سلسله ی آخرین شاعران کلاسیک افغانستان می خوانند، یکی از سخنرانان مجلس بود.
 او قهارعاصی را یل گردن فرازخواند که شعرش سور خیال وحماسه و عشق بود.
"به صحنه آمدن قهار عاصی حادثه بود و شعر عاصی را به هر پهلوی که باندازی عاصی است و از عصیان حکایت می کند از این رو می توان گفت که قهار عاصی عاشق عشق بود، عشقی که در آن همزیستن و همدیگر پذیری را سرمشق می دانست."
استاد حیدری همچنان عاصی را شاعر پرکار خواند که به مثابه رودخانه درسبک های گوناگون شعرفارسی دری طغیان کرده است و در این تجربیات ویژه گی های خاص نسبت به هم قلمانش داشته است.
قهارعاصی درمجموعه شعری گل سوری اش نوشته است ، "من از مادری نقل قول می کنم که آسمان و زمینش درد می دهد و به سوگ می نشاند.
من از مردمانی ترانه ساز کرده‌ام که مرگ‌های شان بازار می شود.
من از خانقاهی گلو پاره می کنم که مظلوم است که هر روز شهید می شود، تا هیولایی به مراد برسد تا عفریتی آرامش گیرد."  
"دل دیوانه ما را بگذارید که باران بسراید "
لطیف پدرام شاعر ومنتقد سیاسی ویکی ازهم دوره های قهارعاصی دومین سخنران مجلس بودد که  عاصی را شاعر پرکار و تازه پرداز خواند که فضای کشور را در مقطع خاص وقالب های گوناگون شعری به تصویر کشیده است و از این روشعرعاصی پس از هفده سال هنوز ماندگاراست. 
" عاصی  با آن که جلوه خاص و پرداخت تازه ی نسبت به چند و چون شعر معاصر افغانستان بخشید، اما اشعارش بدون مشکل نبود و باچالش های جدی در برخی موارد به خصوص در مجموعه مقاومه گل سوری داشت .

گریبان گیر جان خویشم از بسیار تنهایی
سرم می ریزد امشب از درودیوار تنهایی
دلی که داشتم دیوانه گی هایش ز پا افگند
سری تا می بر آرم می دهد آزار تنهایی
خموشی های من در پرده هایش رنگ میگردد
چه ساز روشنی دارد به چشم یار تنهایی
به هر جمعی که آواز محبت میشود بالا
خیالی را به خونم می کند بیدار تنهایی
صدای آ شنا ره می گشاید از درون اما
گلو میگیردم اندوه دریا بار تنهایی
همیشه چشم من ازهمسرایان دستیاری بود
ولی اینک رفیق راه غربت سار تنهایی

"عمق کارهای قهارعاصی را می توان درشعرهای مجموعه جزیره خون یافت ، زیرا فضای نابسامان کشور و آنچه باعث طغیان عاصی  در این روزگار شده است را می توان در اشعار این مجموعه به گونه ی شاعرانه آن یافت، عاصی با آن شتاب که جزیره خون را آغاز کرده بود ، اگر حادثه ی برایش نمی افتاد، شاید امروز ادامه این مجموعه به یک کار کلان درعرصه ادبیات به خصوص  شعرمعاصر افغانستان به شمار می رفت." 
لالایی برای ملیمه ، دیوان عاشقانه باغ ، غزل من وغم من ، تنها ولی همیشه  و از جزیره خون نام های مجموعه آثار این شاعر پر آوازه است که در زمان حیات او در کابل اقبال چاپ یافته اند.
آخرین مجموعه شعرعاصی، "سال خون، سال شهادت "، در اولین سالگرد شهادت وی، توسط انجمن نویسندگان افغانستان در کابل چاپ و منتشر شد، اما گفته می شود که هنوز هم برخی از دست نوشته ها و اشعار از قهارعاصی که نزد خانمش میترا عاصی می باشند چاپ نشده اند.
فرهاد دریا آوازخوان پرآوازه افغانستان بیشترین اشعار آهنگ هایش  را از شعر های قهار عاصی انتخاب نموده است  که گفته می شود ، یکی از دلیل موفقیت فرهاد دریا و علاقه مندی نسبت به آهنگ های این آواز خوان انتخاب اشعار عاصی بوده است که پر از تصویر و جلوه های طبعیت است.
اشتراک کننده گان درمجلس بزرگداشت ازهفدهمین سالگمرگ خاموشی قهارعاصی با خوانش اشعار این شاعر بلند آوازه یاد او را گرامی داشته  جایگاهش رادر بین اهل قلم و فرهنگ افغانستان  برای همیشه خالی خواندند.

افسر رهبین شاعر و نویسنده گفت ؛ شعر قهارعاصی تاریخ است ، یاگاه نامه است ، یا یادواره است ، عاصی بهانه ی بود برای بی سرانجامی خودش ، مردمش و سر انجام دیارش ، او در اشعارش همواره به هم صدایی های مردم پرداخته و از ده و دیاری  یاد کرده  است که  زخم هایش را ناسور کرده اند. 
ای دشت تهی بته کنانت چی شدند - - دهقان بچه های نوجوانت چی شدند. 
 " عاصی شاعری بود دردمندو درگیر  با مسایل کشور و هیچ رویداد و اتفاقی نیست که از کنارش با سکوت گذشته باشد چنانچه خودش می گوید: (من از بی سر انجامی مردمانی درد کشیده ام که هیولایی از چهار سو  پوست و گوشتشان را میدرد.من از بیداد دستانی به فریاد آمده ام که بیچاره ترینانرا در خاک میکشند. من از مادری نقل قول میکنم که آسمان و زمینش درد میدهد و بسوگ می نشاند.من از مردمانی ترانه ساز کرده ام که مرگایشان  بازار می شود.)
/////////
من آن موج گرانبارم که در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاکم که در گلخن نمی گنجم
سروپا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم که من در من نمی گنجم
من آتشباز یی آواز های عید موعودم
مرا فارغ کنید از تن که من درتن نمی گنجم



آنچه در رابطه به قهار عاصی در بین شاعران امروز پارسی سرا مطرح است این که او  از زود شعر ترین شاعران روزگارشعر معاصر افغانستان بوده وهمه ی دوران سرایش اشعارش ده سال را در بر می گیرد، اما در این ده سال میراث ادبی متنابهی که بخش معظم آن درخشانست و از قریحه والاتر از حد معمول حکایت می کند، بجا گذاشته است. بسیاری از شعرهای قهار عاصی در اسلوب نیمایی و در اوج زیبایی هنری سروده شده است.

ماندگارترین غزل قهارعاصی به نام پارسی است که یک سال پیش توسط صدیق شباب آوازخوان کشور آهنگ ساخته شد.

گل نیست ، ماه نیست ، دل ماست پارسی
غــوغـــای که ، تــرنـــم دریاست پارسی
از آفـتاب معجـــزه بــر دوش می کشــــند
رو بـر مـراد و روی به فـرداسـت پارسی
از شام تا به کاشغــر از سند تا خجـــــــند
آیـیــنه دار عــالــــم بــالاســــــــت پارسی
تـاریـخ را ، وثیــــقه سبــز و شکـــــوه را
خــون مــن و کــلام مطــــلاســت پارسی
روح بــزرگ وطبل خــراسانـــیان پــــاک
چتــر شــرف چــراغ مسیـحاســت پارسی
تصویــر را ، مغــازلـه را و تـــرانـــه را
جغــرافیــــای معــــنوی مـــاســـت پارسی
سرسخت در حماسه و همواره در ســرود
پیدا بود از ایــن ، که چه زیبـاست پارسی
بانگ سپیده ، عــــرصهء بیدار باش مـرد
پیغمبر هنـــر ، سخــن راســـــــت پارسی
دنیا بگو مبـــاش ، بــزرگی بگـــو بـــــرو
ما را فضیلتی اســـت که مـا راست پارسی

احمدضیأ رفعت استاد دانشکده ی زبان وادبیات دانشگاه کابل؛  دهه شصت و هفتاد خورشیدی را برای شعرافغانستان دو دهه متفاوت عنوان نموده گفت ؛ شعر افغانستان در این دو دهه به دلیل رویداد های سیاسی و نظامی شعر افغانستان وارد مرحله تازه شد که در همین دهه بعضی از قالب های سنتی به خصوص غزل مورد توجه شاعران قرار گرفت ، اما این قالب که بیشتر تصور می شد ظرفیت آن برای عارفانه ها و عاشقانه است ، کم کم شاعران تجربه های جدی تر به خر ج داده  و از این قالب برای بیان مفهوم های اجتماعی و حتا سیاسی هم می شود استفاده کرد.

"در همین دوره است که از تصویر های انتزاعی یک مقدار کاسته می شود و شاعران تلاش می کنند که تصورهای ملموس تر را وارد شعر کنند، قهار عاصی درهمین دهه به شعر می پردازد، اما مفهوم های اجتماعی سیاسی که همچنان باید می به آنها می پرداخت از آنها گریز نموده است واشعارش با ضعف های همراه بوده است ، که از یک سو شاهد گریز ازتصویرهای اجتماعی بودیم ازسوی هم شاهد تصویر های آسمانی و ملکوتی نیستیم .

"در دهه هفتاد شعر عارفانه و عاشقانه کم کم جایش را برای شعر اجتماعی سیاسی می دهد که قهار عاصی تجربه ی است میان همین شعر دو گونه گی افغانستان ، از همین رو شعر عاصی را نه شعر عاشقانه میابیم و نه هم شعر اجتماعی ، بنأ می توان گفت که شعر عاصی تجربه ی است بین شعرعاشقانه و  شعر اجتماعی و یکی از دلایلش هم این است که در روزگار که عاصی زندگی می کرد آشفتگی ها و وضعیت سخت بر افکار وی تاثر داشته است!" 

حدود ۱۰ سال پس از شهادت قهار عاصی "کلیات اشعارش " به کوشش "نیلاب رحیمی " جمع آوری ، تدوین و منتشر شد که شامل هشت مجموعه چاپ شده  و دو مجموعه که تا کنون چاپ نشده اند.

سال گذشته  مجموعه دیگری از دوبیتی‌ها و رباعیات قهارعاصی زیر نام "هر بار که از دهکده ات می گذرم " به کوشش "محمد آصف رحمانی  در ولایت هرات منتشر شد.

"شهر بی قهرمان "، نام تازه ترین گزیده اشعار قهارعاصی است که در سال ۱۳۸۸خورشیدی به کوشش "احمد معروف کبیری خبرنگار در هرات" و یک ناشر ایرانی در ایران به چاپ رسید

گفته می شود این اولین مجموعه قهار عاصی است که در ایران منتشر می شود.

قهار عاصی سر انجام در هفتم میزان ۱۳۷۳خورشدی بر اثر اصابت موشک در ساحه باغ بالای کابل کشته شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر