بتخانه نشین استم از کعبه سخن دارم
عیب است مسلمان را زین کیش که من دارم
هر هشت بهشت اینجا در دامن یک مست است
کوثر به گدا بخشد ساقی یی که من دارم
تا جان ندهم جانان هرگز ننماید رخ
جز مرگ علاجی نیست این درد که من دارم
از دود درین صحرا گیرید سراغم را
من دوزخی عشقم در شعله وطن دارم
گر پوش مزارم را از برگ گیاه سازید
دهقان همین دشتم از سبزه کفن دارم
هم رند همین باغم هم شیخ همین صحرا
در مغز نمی گنجد معنی یی که من دارم
عیب است مسلمان را زین کیش که من دارم
هر هشت بهشت اینجا در دامن یک مست است
کوثر به گدا بخشد ساقی یی که من دارم
تا جان ندهم جانان هرگز ننماید رخ
جز مرگ علاجی نیست این درد که من دارم
از دود درین صحرا گیرید سراغم را
من دوزخی عشقم در شعله وطن دارم
گر پوش مزارم را از برگ گیاه سازید
دهقان همین دشتم از سبزه کفن دارم
هم رند همین باغم هم شیخ همین صحرا
در مغز نمی گنجد معنی یی که من دارم
شعر از دهقان کابلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر